می  ترسم بیایی و من خواب باشم ..



 یا صاحب الزمان !رمز ظهور تو ترک گناه ،یکدلی و دعای ماست.

میخواهیم از جور زمانه بگویم ،میخواهم بگویم و بنویسم از فسادی که جهان را چون پردهای فرا گرفته ،اما زمان فرصتی است اندک و آنسان آدمی است  ناتوان.

پس ذرهای از درد  دلم را به زبان می آورم تا  بدانی چقدردلگیر و خسته ام .

آغاز نامه به جهانبان  جهان و جهانیان  خدای هر دو جهان:

مولای من  می دانی چند سال است  انتظار می کشم :

از وقتی که شخن گفته ام و معنای سخن خود را فهمیده ام انتظارت را میکشم .

بیا و این انتظار مرا پایان بده.

خسته ام از دست زمانه ،چقدر جور زمانه را تحمل کنم .

چقدر ناله مظلومانه  کودکانه کودکان معصوم  را که زیر ستمند  بشنوم و سکوت کنم .

خودت بیا واین جهان سیاه را پایان بده .بیا و جهان را اباد کن .بیا و از آمدنت جهان را شاد کن .

میدانی چند جوان هم سن و سال من آواره اند؟چندین هزار کودک بی پناهان باش.

چندی پیش بود خوابت را دیدم .گفته بودی میآیی و به اندازه تمام سال های نبودنت  با من حرف می زنی و به درد دل من گوش می دهی اما تا خواستی بگویی کی و کجا؟از خواب پریدم واز آن شب به بعد دیگر نمی خوابم

راستش می ترسم .می ترسم بیایی و من خواب باشم .می ترسم  بیایی ،همه تورا ببینند و تنها من از دیدنت محروم بمانم .

بیا و بیدارم کن .بیا و هوشیارم کن  بیا و همه جهانیان رااز خواب غفلت بیدارکن.

همه به خواب سنگین جهل فرو رفته اند و صدای مظلومان و دل شکستهگان را نمیشنوند.

خودت بیا و همه ما را از این کابوس جهانی نجات بده .

ای منجی عالمیان ،جهان در انتظار توست مسافرمن....

محمد حسین  اکبری

یا صاحب الزمان



ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نشود، یار کجاست

انتظار

ویرانه آن است که جمشید بنا کرد

ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت

ویرانه دل ماست که هرجمعه به شوقت

صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت

الهم عجل لولیک الفرج

باز هم آدينه اي آمد ولي مهدي كجاست؟
يك نفر مي گفت مهدي جمعه ها در كربلاست
رو به سوي كربلا كردم كه فريادش زنم
باز هم با ندبه اي از هجر مولا دم زنم
آمد از سويي ندايي: اي اهل انتظار!
اندكي ديگر صبوري، مي رسد ديدار يار

تعجیل فرج صلوات